رابطه فرهنگی ایران و چین به قلم دکتر میرزایی
متن اصلی نوشته زیر در روزنامه جام جم چاپ شده است
شماره خبر:100888957912
هرگاه از دو کشور بزرگ و متمدن چین و ایران سخن به میان میآید همراه خود تاریخ بسیار طولانی را میآورد. سرزمین چین که «zhong guo» و ایران که به نام «bo si» معروف بود، همواره در طول تاریخ در کنار یکدیگر قرار داشتند و به عنوان دو تمدن بزرگ و مهم آسیا و جهان به شمار میآمدند.
با استناد به تاریخ گذشته ایران که روزی امپراتوری بزرگی بود، کشور ما و چین سالها در همسایگی یکدیگر بودند ولی این دو تمدن بزرگ جهان بدون هیچگونه جنگ و خونریزی در همزیستی مسالمتآمیز به سر میبرند و همواره روابط دوستانه و صمیمی داشتند.
اگر بخواهیم به کاوش در متون چینی و فارسی که تعداد آنها هم کم نیست، بپردازیم و روابط این دو تمدن را بررسی کنیم، زمانی به اندازه تاریخ این دو تمدن میخواهد. اگر چه محققان چینی و ایرانی در این زمینه کارهای بسیاری را انجام دادهاند، ولی هنوز سخنان ناگفته از تاریخ روابط و تاثیرگذاری فرهنگ ایران و چین بر یکدیگر وجود دارد که باید متخصصان آشنا به دو زبان چینی و فارسی و تاریخ این دو سرزمین در کنار یکدیگر به کشف آنها بپردازند.
تاریخ روابط فرهنگی ایران و چین
شاید بدرستی مشخص نباشد که اولین روابط ایران و چین از چه زمانی آغاز شده ولی آنچه که در تاریخ چین و در لابهلای سلسلههای حکومتی آن میتوان جستجو کرد و تاریخنویسان چینی نیز به آن اشاره کردهاند، در سلسله
«han chao»، امپراتوری به نام «han wu di liu che» (87ـ156 قبل از میلاد) پس از آنکه به تثبیت موقعیت خود پرداخت، روابطی را با کشورهای همسایه بخصوص ایران که همسایه متمدنش بود، گسترش داد.
او که امپراتوری سیاستمدار و قدرتمند بود به گسترش روابط دوستانهاش با ایران ادامه داد و توانست در زمینههای مختلف بخصوص بازرگانی ـ که آن زمان مهمترین رکن بقای یک حکومت بود ـ پیشرفتهای زیادی کند، اصولا مرادوات بازرگانی خود پایه روابط فرهنگی است که در آن زمان با استناد به روایت مختلف در تاریخ چین بین این دو کشور وجود داشته است.
یکی از مظاهر این ارتباطات بر اساس گفتههای مختلف در تاریخ چین داستان ورود شیر ایرانی به چین است که فرصت اشاره مفصل به آن نیست ولی میتوان اثر آن را تا امروز که مظهر شکوه و قدرت ایرانیان بوده یعنی از زمان 156 قبل از میلاد تا امروز که ارسال 2010 میلادی هستیم بهصورت شیر سنگی سفید رنگ در حالت نشسته یا ایستاده در کنار تمامی درهای ورودی اماکن دولتی و گامی خصوصی چین ببینیم. این مظهر فرهنگ ایرانی قدمت دیرینهای در چین دارد.
رابطه فرهنگی دینی
بدون شک میتوان گفت که ایران سرچشمه ظهور و نبوغ ادیان مختلف بوده است. در تاریخ چین از دینهای زرتشت و مانویت، سخن گفته شده و خوب است بدانیم که در سلسله تانگ که اوج شکوه و اقتدار چین متمدن بوده در دوره نه چندان طولانی به منظور اتحاد بین ایران و چین به دلیل موقعیتهای سیاسیشان، آیین زرتشت به عنوان دین رایج و دارای پیرو در چین بوده است.اما مانویت، اگر بخواهیم مانی را جستجو کنیم، میتوانیم او را ابتدا در ایران بیابیم و بعد در سرزمین چین؛ جایی که نهایتا در آنجا جان خود را از دست میدهد همچنین آرامگاه او در سرزمین چین است.اسلام دینی است که اگر چه ابتدا توسط فرستاده پیامبر خدا به این سرزمین آورده شده ولی بعد از آن که ایرانیان اسلام را پذیرفتند همواره طلایهداران نشر و تبلیغ این دین در چین بودند که امروز تعداد مسلمانان چین و حجم وسیعی از لغات فارسی و دخیل در زبان مسلمانان چین، خود گواهی بر این ادعاست.
فرهنگ و ادبیات
اگر سیری در ادبیات چینی داشته باشیم و کلام و سبک شاعران چینی بخصوص «لی بی» را بررسی کنیم، نوع و سبک شعر او گرایش زیادی به شعر شاعران ایرانی همدوره خود دارد. اگر چه عده زیادی او را نیز شاعر ایرانی گریخته به سرزمین چین میدانند.
جا دارد که در این قسمت هم از تاثیر زبان فارسی نه تنها در میان مسلمانان چین بلکه بر زبان چینی نیز سخن گویم. اگر آشنا به زبان چینی باشیم و به بعضی از لغات آن توجه کنیم، به وضوح خواهیم دید که لغات و اصطلاحات فارسی دخیل در زبان چینی کم نیست بهگونهای که این موضوع نظر محققان چینی را به خود جلب کرده و به عنوان موضوعی در قالب زبان و زبانشناسی مورد بررسی قرار گرفته که خود گواه بر عمق روابط این دو کشور است.
فرهنگ و سیاست
خوب است بدانیم کشور چین از اولین سلسله آن تا زمان سلسله «یوان» به کشورهای غربی خود لشکرکشی نکرد و همواره با این همسایگان که بزرگترین آن ایران بود، روابط دوستانه داشت.
اما در سلسله «یوان» و با به قدرت رسیدن مغولها به فرماندهی چنگیزخان و تصرف چین تحت تأثیر آنها، چینیها از آن ناحیه به سوی ایران سرازیر شدند.
چین توسط مغولها به تصرف در آمده بود و آنان برای اداره متصرفات خود نیازمند مردمان سیاستمدار و صاحب خرد بودند، مغولها بیشتر در عرصه جنگاوری چیره بودند و در سیاست و علوم و... چندان نبوغی نداشتند، بنابراین برای اداره سرزمین پهناور چین به مردان سیاسی و صاحبفکر و اندیشه نیاز بود.
ایرانیان که همواره مظهر تمدن و سیاست بودند، بهترین انتخاب آنها شدند. در این دوره است که عدهای بسیار زیاد از ایرانیان عالم و دانشمند وارد چین میشوند و بخوبی در زمینههای مختلف میدرخشند که هنوز آثار وجودی آنها را میتوانیم در جای جای این سرزمین پهناور بررسی کنیم.
رضا میرزایی برزکی
استادیار گروه زبان چینی دانشگاه شهید بهشتی