خلاصه ای از تاریخ چین
مجموعه ای که درادامه آمده، نگاهی بسیار کلی و اجمالی، به مهم ترین سرفصل های تاریخ سرزمین کهن چین از دورهی پیش از تاریخ تا آغاز دورهی میانه است. مجموعه ای تنظیم شده از منابع مختلف به منظور ایجاد شناختی کلی نسبت به تاریخ این سرزمین کهن و باستانی به امید آن که مورد توجه و استقبال مخاطبان قرار بگیرد.
مقدمه
چین یکی از چهار کشور متمدن باستانی دنیا است که بیش از سه هزار سال تاریخ مکتوب دارد. این کشور دوره های تمدن اولیه، برده داری، خان سالاری و ملوک الطوایفی و دورهی نیمه فئودالی نیمه استعماری را از سر گذرانده است که دورهی خان سالاری بیشترین تاثیر را بر ساختار فرهنگی چین داشته است. سال 1949 با تاسیس جمهوری خلق چین، چین کشوری سوسیال با ویژگی های چینی شد.
تاریخ چین باستان
تمدن های اولیه
طبق کاوش های باستان شناسی از یک میلیون سال پیش در چین انسان های اولیه وجود داشته اند. در مناطق یوان مو از استان یون نن، منطقهی لن تین از استان شن شی چین فسیل انسان های اولیه پیدا شده که به اسم همان مناطق به « انسان یوان مو» و « انسان لن تین» معروف است و به دوران اولیه باز می گردد.
جمجمه پیدا شده مربوط به لن تین
از 400 تا 500 هزار سال پیش در منطقهی جو کو دین نزدیک شهر پکن فسیل مرد پکنی پیدا شده است مربوط به دوره ای است که انسان ها می توانسته اند قائم راه بروند و ابزار ساده بسازند و از آن ها استفاده کنند، از آتش استفاده کنند و اصول اصلی زندگی انسانی را بیاموزند.
چین اولیه دوره های مادر سالاری و پدرسالاری را از سر گذرانده است. 7000تا 6000 سال پیش در اطراف رودخانه زرد و یانگ تسه کیانگ تمدن یانگ شاو شکل گرفته بود که بهترین مثال برای تمدن مادرسالاری چین است. در این دوره سفال های بسیار زیبایی ساخته شد که رنگ کاری و طرح دار می شد از این رو به تمدن یانگ شاو تمدن سفال های چند رنگ هم می گویند.
سفال کاری مربوط به دوره ی تمدن یانگ شاو
5000 سال پیش در اطراف رودخانه زرد تمدن لونگ شن شکل گرفته بود که نمایان گر خوبی برای تمدن پدر سالار است. در این دو دوره بشر ساخت و صیقل دادن ظروف سنگی را آموخته بود و ظروف سرامیکی درست می کرد. تمدن لونگ شن کشاورزی و دامپروری بسیار پیشرفته ای داشت.
بر طبق کاوش ها، در اواخر دوران اولیه در اطراف رودخانهی زرد قبیله های بسیاری شکل گرفته بود. قبیله بسیار قدرتمندی به سرکردگی امپراطور هوانگ وجود داشت که زبان و ادبیات به نسبت پیشرفته ای داشت. امپراطور هوانگ به عنوان موسس چین و پایه گذار چین شناخته می شود.
دورهی برده داری
دورهی برده داری سه دورهی شیا، شانگ و جو را تجربه کرده است، بنابر این مردم به این دوره، دورهی «سه زمان» می گویند. مهم ترین اتفاق تاریخی در دوره شانگ ثبت تاریخ است و این نشان می دهد که چینی ها در آن زمان به سطح بالایی از خود آگاهی و تمدن رسیده بودند و از این زمان تاریخ دور و دراز چین بطور مستند ثبت شد.
مربوط به دوره شانگ
اعداد و حروف دوره شانگ
سلسلهی جو
دوران اوج و شکوه نظام برده داری تاریخ چین است. صنعت در چین بسیار پیشرفت کرد و پایه های فرهنگ و ادب چینی بسیار قوی بنیان نهاده شد. در دوران جو برای مستحکم کردن سیستم اجرایی کشور، چین به ایالت های مختلف تقسیم شد. با تقسیم شدن کشور به ایالت های مختلف، فرهنگ های مختلفی ایجاد شد و برخورد فرهنگ ها به غنای تمدن چینی کمک بسیاری کرد. در این دوره چین در آداب و رسوم و دین و اندیشه و ساختار پاداش و تنبیه بسیار غنی تر شد.
از آثار دوره جو
جامعهی فئودالی (خان سالاری)
1. دوران نبرد های بهار و پاییز
سال 770 پیش از میلاد، سلسلهی جو با حملات عظیمی روبرو شد، از این رو خاقان چین پایتخت را از شهر هاو جینگ (شی ان امروزی) به شهر لوآیانگ در شرق چین منتقل کرد و دورهی جو شرقی ایجاد شد. از آنجایی که این دوره به دو دورهی « بهار و پاییز» و « نبرد کشور» تقسیم می شود از این دوران با نام نبرد های بهار و پاییز هم یاد می شود.
در این دوره به آن جهت که تغییرات اجتماعی خیلی سریع و انقلابی ایجاد می شد فرقه ها و مکاتب فکری مختلفی پدید آمد ازین رو از این دوران با نام « صد فرقه و مکتب» هم یاد می شود. دو مکتب مهم تر و تاثیر گذار همان مکتب کنفسیوس و مکتب دائو هستند.
2. دوران چین و هن
دوران چین قطعا یکی از مهم ترین دوره های تاریخی چین است. در این دوره امپراطور چین شی هوانگ چین را متحد کرد و این کشور پهناور را برای بار دیگر زیر یک بیرق آورد. امپراطور زبان چینی رامتحد کرد، در این کشور پهناور راه سازی کرد، سیستم واحد اندازه گیری تعریف کرد و بناهای عظیمی نظیر دیوار بزرگ چین ساخت. اقدامات چین شی هوانگ باعث شد این کشور پهناور به اتحاد و استحکامی بی سابقه دست پیدا کرده، فکر و اندیشه در چین شکل منسجم تری بگیرد و این دوران بر تمامی دوران های بعد از خود تاثیر گذاشت.
3. دوران وی و جین
در این دوره از تاریخ چین، به دلیل ضعیف بودن دولت مرکزی در گوشه و کنار مختلف کشور گروه های متفاوتی بدنبال خودمختاری بودند. از این میان سه منطقهی شو به رهبری لیو بی، منطقهی اوو به رهبری سون چوان و منطقهی وی به رهبری تائو تائو هر سه برای اتحاد چین تلاش می کردند اما در واقع باعث هرج و مرج در این سرزمین شده بودند. این دوره، دورهی توسعه فلسفه در چین هم هست. آرا و نظرات بودا در این دوران به چین وارد شد و گسترش پیدا کرد و هنر بودایی در چین جایگاه شایسته ای یافت.
4. دوران سویی و تانگ
در سال 581 پس از میلاد با ایجاد سلسله ی سویی، برای بار دیگر، سرزمین باستانی چین متحد شد. در دوران سویی آزمون های سراسری در چین ایجاد شد که این اقدام اجتماعی باعث شد افراد با استعداد، جایگاه برابر و عادلانه تری برای انتخاب شغل پیدا کنند که این خود باعث پیشرفت چین پس از دوران آشوب و تلاطم هم شد. هر چند در ابتدا پیشینهی خانوادگی و جهان بینی و ایدئولوژی افراد در انتخاب آنها برای شغل ها موثر بود اما آزمون های سراسری پیش درآمدی بر تحقق عدالت اجتماعی در جامعهی چین شد.
دوران تانگ از دوره های طلایی نظام فئودالی در چین است که از سال618 تا 907 پس از میلاد دوام آورد. در این دوره مرزهای چین مستحکم و قدرتمند شدند، روابط این کشور با همسایگانش گسترش یافت و بسیار دوستانه بود و هنر و ادبیات پیشرفت کم سابقه ای پیدا کرد، که این همه باعث توسعهی اقتصاد هم شد.
5. دوران سونگ و یوان
پس از دوران تانگ، برای بار دیگر و این بار به مدت شصت سال، هرج و مرج وآشوب سرزمین افسانه ای چین را فراگرفت و کشور چین به ده کشور مختلف تقسیم شد. با ایجاد سلسله ی سونگ در سال 960 پس از میلاد، چین، برای بار دیگر متحد شد. در دوران سونگ شهرهای مختلفی ایجاد شد و فرهنگ شهرنشینی در این دوران بسیار توسعه یافت، تجارت و بازرگانی رونق پیدا کرد و استفاده از اسکناس رایج شد.
به دلیل تهدیداتی که این سرزمین از سمت قبایل شمالی می شد، قلب اقتصادی چین از حوزهی رودخانهی زرد به حوزهی رودخانهی یانگ تسه کیانگ منتقل شد.
6.دوران مینگ چینگ
از سال 1368 پس از میلاد سلسلهی مینگ در چین روی کار آمد. براساس نظر بسیاری از مورخان، سلسله مینگ شروع ضعف و زوال دوران فئودالی در تاریخ چین است. به دلیل ضعف سیاسی و کم جانی اقتصاد چین، حاکمان این سرزمین تمایل به عدم ارتباط با دنیا و بسته کردن این کشور داشتند، اگر چه برخی از سرلشگر ها یا افراد تحصیل کرده برای حفظ و گسترش فرهنگ در این دوران تلاش می کردند اما به دلیل آن که خط فکر کلی حاکمان بر بسته شدن کشور بود، این سرزمین به سمت زوال کشیده شد، سلسلهی تانگ به دست سلسلهی چینگ سرنگون شد. سلسلهی چینگ از سال1644 تا 1911 پس از میلاد دوام آورد. در سلسلهی چینگ نه تنها آداب و خط فکری گذشته اصلاح نشد بلکه همان خط فکری دنبال شد و حتی در برخی موارد بر تحجر و باریک بینی در کشور افزوده شد.
در دوران چینگ ارتباط با خارج از مرزهای این کشور قطع شد و در داخل کشور هر حرکت آزاد اندیشانه ای سرکوب می شد و روشنفکران و دگر اندیشان به زندان می افتادند تا جایی که از سیاست این دوران بعنوان سیاست « به زندان افتادن کلمه» یاد می شود. این اقدامات به ضعف و زوال چین انجامید تا جایی که چین در دوران تاریخ میانه با حملهی بسیاری از کشورهای متخاصم روبرو شد و شکست خورد.
مینا جباری